سررسید شخصی

OPEN TO THE PUBLIC

سررسید شخصی

OPEN TO THE PUBLIC

۴۲ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

رمضان آمده بود٬ توبه یمان دهد٬
اما ...
توبه یمان توبه نشد!

پس تا یک سال قهر کرد تا شاید سال دیگر جوابش نکنیم !

...امروز هم گرسنگی کشیدم.

به نیت روزه !

‍و هنوز چشم به راه روزه ام!

عقل میگفت ؛بمان،

عشق میگفت؛برو ... ،

اما ... .

اما حیف ... .

کاش جنون داشتم تا هیچ وقت بین دو راهی نمیماندم !

پی نوشت:

 من از منازعه ی عقل و عشق دلـخونم،

جنون کجاست که پایان دهیم غائله را؟!

 

مادر مسلمانان بود ،

اما آنقدر مظلوم شد که حتی اسمش هم در میان فرزندانش غریب شد.

مادر خواندنش که هیچ، پیشکش بعضی ها !

سررسیدن حوصله ی دل من است،تک تک خط خطی های این سررسید... .

 

بعد از یک سال دوباره آمده بود و حالا زمان میزبانی بود.

باید سنگ تمام میگذاشتم ...

پی نوشت:

نکند بگذرد از خانه مکدّر رمضان... .

بعد از چندین هفته تلاش، بالاخره دیدمش !

اما کاش نمیدیدمش!

پریسایم ،اژدر از آب در آمد !

تو که از خوب بودنت کم نمیشود !

پس سری بزن به این من بد!

دستش را بست تا بهمان بفهماند، ما میتوانیم (خوب شویم)!

و ما در عوضش ثابت کردیم،

که ما میتوانیم (حتی در غیابش هم گناه کنیم).

 

 

یک ماه که نه،

قرارمان هر سال بود و حالا ...!

حالا حتی این یک ماه هم از دست دادم.

پی نوشت:

خواستم غلام تو باشم تمام عمر،

دنیا خلاف آنچه که میخواستم گذشت ... .