سررسید شخصی

OPEN TO THE PUBLIC

سررسید شخصی

OPEN TO THE PUBLIC

با هم بودن را بلد نیستیم،
آنوقت از تنهایی می نالیم .

واقعا در این سحرها انسان،

جنگ برای بقا را به خوبی لمس میکند ...

 

تاریخ: سفره ی صحری صبحمان !

خدا می داند،

تا برایمان مشکلی پیش نیاید، یادش نمی کنیم...

و ما می دانیم که وقتی یادش میکنیم، رحمتش را روان میکند.

 

... پس مهمانی اش را در سختی قرار داد تا به ما محبت کند ...

 

و شاید دلیل سختیش اخلاق بد ما ست.

این روزها بیشتر میگوییم،
به فدای لب عطشان، حسین (ع) ... .
پی نوشت:
این حسین (ع) گفتن،شاید مهمان نوازی خداست!
هیئتی باش و حسین ع،بگو!
این یعنی خدایی شدن!
خدا هم هیئتی است!
پس حسین بگو و خدایی شو!
یک سال، به اختیار خودمان، یک بار هم به مهمانی اش نرفتیم...
حالابرای یک ماه، به اختیار خودش، او به مهمانی ما آمده ...
پی نوشت:
خیری ندیدیم از این اختیارها ...
خوب یا بد ...
میخواست همیشه خوب را انتخاب کند ،
اما اشتباه گرفته بود .
حالا شده بود بد ...
پی نوشت:
خیری ندیدیم از این اختیارها،
ما را به جبر هم که شده سربه راه کن ...


میگفتند میلاد شبیه حسام بود ...

حالا میلاد (نه خودش میگفت ،علی) پر کشید و رفت ...

حالا همه فهمیدند که شبیه او نبودم ...

پی نوشت:

دوستی برایم آرزوی خیر کرد (!) و گفت :

روزی هم میشود که میگویند حسام  که رفت همان است که شبیه علی ،همان میلاد بود !

درگوشی:

غرق شدن 6 دوست به همراه مربیشان میلاد شیرزاد در دریای خزر.


به این حرمت خون میگویند !

با قاتلان شحاته دست دوستی دارد...

و  دوستان آن قاتلان او را به مبارکی سرنگون کردند ...

پی نوشت:

 به مناسبت مرسی که فقط اسم اسلام گرایان را خراب کرد ...

گاهی برای پریدن دو بال و یک آسمان نیاز است...
گاهی هم یک دریا کفایتت را میکند ...
پی نوشت:
این ماهی فتاده به هامون ....